اصول دین
اصول دین \osūl-e dīn\، در مقابل فروع دین، اصطلاحی کلامی که به نظر بسیاری از دانشمندان دینی مسلمان به مجموعه باورهایی گفته میشود که اساس دین اسلام را تشکیل میدهد و مسلمانی بدون آنها میسر نیست و انکار هر یک از آنها موجب کفر و استحقاق عذاب است. واضعان این اصطلاح از اینرو این اعتقادات را اصول دین نامیدهاند که به نظر ایشان علوم دینی مثل حدیث، فقه و تفسیر مبتنی بر آنها ست؛ به عبارت دیگر، علوم دینی متوقف بر صدق پیامبر (ص)، و صدق آن حضرت متوقف بر شناخت این اصول است (علامۀ حلی، 4، 6). اینان دین را همچون درختی میدانند که ریشههایی دارد (اصول دین) که حیات درخت منوط به وجود آنها ست و نیز شاخ و برگهایی دارد (فروع دین) که نبودن یا کم و زیاد شدن آنها لطمهای به حیات درخت نمیزند (میرزای قمی، 5).
با آنکه این اصطلاح شهرت بسیاری دارد و در تاریخ اندیشههای دینی در اسلام نقش برجستهای ایفا کرده است، اما در قرآن کریم و نیز در احادیث شیعه و اهل سنت، چیزی بهعنوان تقسیمبندی معارف دینی بهصورت اصول و فروع وجود ندارد و این امر نشان میدهد که این دو اصطلاح را برخی از متکلمان وضع کردهاند.
برخی از دانشمندان مسلمان مانند ابنتیمیه (د 728 ق / 1328 م) که اساساً علم کلام و علوم عقلی و فلسفی را مخالف دین و دینداری میانگارند و در این زمینه دیدگاهی بسیار افراطی دارند، به این دلیل که اصول دین تعبیری قرآنی یا حدیثی نیست، وضع چنین اصطلاحی را مخالف با تعالیم پیامبر(ص) میدانند.
به هر حال، مشخص نیست که اصطلاح اصول دین از چه زمانی متداول شده، و چه کسی آن را وضع کرده است. ابنندیم نیز رسالهای با نام اصول الدین به ابوموسى مردار نسبت داده است (ص 207) و این امر نشان میدهد که این اصطلاح در اوایل قرن 3 ق / 9 م تعبیری آشنا و جاافتاده بوده است.
برخی تقلید در اصول دین را جایز میدانند و برخی ازجمله بیشتر امامیه، بر این باورند که اعتقاد به اصول دین میباید با دلیل و تعقل باشد. متکلمان امامیه در اینکه شمار اصول دین چند است و شامل چه موضوعاتی میشود، اختلاف نظر دارند. عقیدۀ مشهور این است که اصول دین شامل 3 موضوع است: توحید، نبوت و معاد؛ اما باید عدل و امامت را نیز بهعنوان اصول مذهب، به آن 3 افزود. به عبارت دیگر، بنابر این عقیده، اگر کسی منکر یکی از اصول دین شود، کافر است؛ اما اگر اقرار به آن 3 اصل داشته باشد، ولی منکر عدل یا امامت شود، کافر نیست، ولی شیعه هم نیست (میرزای قمی، همانجا).
مآخذ
ابنندیم، الفهرست؛ علامۀ حلی، حسن، شرح باب حادی عشر، تهران، 1370 ش؛ میرزای قمی، ابوالقاسم، اصول دین، بهکوشش رضا استادی، تهران، مسجد جامع.